kinf of games
kinf of games

kinf of games

لطیفه

  لطیفه

کتاب

مژده خانم گفت پسرمن خیلی اهل مطالعه است همیشه کنارتخت خوابش چندتاکتاب می گزارد

سوسن خانم گفت پسرمن خیلی اهل خواب است همیشه کنارکتابش چندتاتخت خواب می گزارد

بهانه

الو  ببخشیدکه نمی توانم برای جشن تولدت بیایم راستش زبانم لای در قابلمه گیرکرده اماتوکه الان توداری حرف میزنی؟این یک صدای ضبط شده است

1. ارمنیه و ترکه و رشتیه و اصفهانیه یک عمر رفیق بودن. باری، از بخت بد، ارمنیه مرحوم میشه، باقی رفقا هم میرن تشییع جنازش. رسم این ملت هم گویا این بوده که هرکدوم از نزدیکان باید دم آخری یک پولی مینداختن تو قبر. خلاصه اول ترکه میره بالاسر قبر و کلی گریه زاری میکنه و آخر هم دست میکنه، ده تا هزاری میندازه تو قبر. بعد رشتیه میاد باز کلی آه و ناله میکنه و بعد هم دست میکنه ده تا هزاری میندازه تو قبر. آخری نوبت اصفهانیه میشه، میاد جلوی قبر کلی گریه زاری میکنه، آخرش هم با بغض میگه: شرمنده، من صبح وقت نشد برم بانک پول بگیرم. بعد یک چک سی‌هزارتومنی می‌نویسه میندازه تو قبر، بیست‌هزارتومن بقیشو برمیداره

 

2. رفیق ترکه ازش میپرسه: غضنفر، پنجشنبه-جمعه کجا بودی؟ ترکه میگه: والله امام رضا طلبید، با بر و بچه‌ها رفتیم شمال

 

3. ترکه میره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد میدن، میگن دختر ما داره درس میخونه. ترکه میگه: ایشکال نداره، من میرم دو ساعت دیگه برمیگردم!!

 

4. ترکه میره پیش رفیقش، میگه: غضنفر ماتیز گرفتم. رفیقش میگه: نه بابا... از ایدز بدتره؟

 

5. ترکه مادرزنش رو میبره دکتر، دکتره میپرسه: این بنده خدا چه بلایی سرش اومده؟ ترکه میگه: زهر خورده. دکتره تعجب میکنه، میپرسه: پس چرا سر و صورتش خونی مالیه؟! ترکه میگه: آخه لامصب به زبون خوش که نمیخورد!!!

 

6. ترکه تو روزنامه یک آگهی استخدام میبینه که: به یک مهندس کامپیوتر مجرب و باسابقه نیازمندیم. خلاصه فرداش کت شلوار میپوشه و اساساً تیپ میزنه و پامیشه میره واسه مصاحبه. اونجا یارو ازش میپرسه: شما مدرکتون از کدوم دانشگاهه؟ ترکه میگه: ایلده من مدرک ندارم که! یارو تعجب میکنه، میگه: پس حتماٌ سابقة کارتون زیاده... قبلاٌ تو کدوم شرکت کار میکردین؟ ترکه میگه: والله من شرکت مرکت بیل‌میرم! پدر مرحومم یک سوپرمارکت داشت، منم همونجا کار میکنم!! یارو شاکی میشه، میگه: مردک! تو اصلاٌ بلدی کامپیوتر رو روشن کنی؟! ترکه میگه: والله نه!! مرده قاط میزنه، میپرسه: پس اومدی اینجا چه غلطی بکنی؟! ترکه میگه: ایلده من فقط اومدم بگم که دور من یکی رو باید خط بکشید!!!

 

7. بابای ترکه تو مستراح سکته میکنه و مرحوم میشه. ازون به بعد، ترکه تا میرفته تو توالت یهو حالش خراب میشده و های‌های میزده زیر گره. بعد از دو سه ماه، آخر یکی از رفیقاش شاکی میشه، بهش میگه: مرد مومن، آخه مگه توالت هم جای گریه کردنه؟! ترکه با بغض میگه: آخه اینجا بوی بابامو میده.!

 

8. ترکه داشته با بچش گرگم به هوا بازی میکرده، یهو جو میگیردش بچشو میخوره!!!!

 

9. ترکه ادعای پیغمبری میکرده، ملت بهش میگن: بابا پیغمبری همین ریختی الکی که نیست... پیغمبرا معجزه دارن، کتاب دارن.. تو اصلاٌ کتابت کو؟ ترکه یکم فکر میکنه، میگه: ایلده کتابا هنوز چاپ نشده، فعلاٌ جزوه میگم بنویسید..

 

10. ترکه میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی ترکه قاط زده بوده، یک بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف کنه، ترکه میگه: دست شما درد نکنه آهو خانوم! دختره شاکی میشه، میگه: بابا اسمه من پروانه‌ست نه آهو.ترکه میگه: ای بابا فرقی نداره... حیوون حیوونه دیگه!!

 

11. ترکه رو داشتن به جرم قتل زنش محاکمه میکردن، دادستان میگه: سنگدل‌! تو وقتی داشتی زنت رو میکشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی؟!‌ ترکه میگه: نه والله! بس که این زنیکه جیغ و داد میکرد مگه میذاشت ما چیزی بشنویم؟

 

12. ترکه میره تو یخچال درو رو خودش میبنده! بهش میگن چیکار میکنی مرد مؤمن؟ میگه: ایلده میخوام ببینم این چراغش واقعاٌ خاموش میشه یا نه؟

 

14. تو خیابون تصادف میشه، یک وانت نیسان گردن کلفت میزنه به یک موتور، دو نفر ترک موتور بودن یکیشون سرش میخوره به جدول و جابه‌جا تموم میکنه، دومی فقط پاش میشکنه. خلاصه ملت جمع میشن دورشون، اون بدبختی که پاش شکسته بوده هی داد و هوار میکرده، ترکه میره جلو بهش میگه: خجالت بکش خیابون رو گذاشتی رو سرت! تو که الحمدالله چیزیت نشده، ببین اون رفیقت بنده خدا تموم کرده اما اینقدر سر و صدا نمیکنه!!!

 

15. ترکه میره دکتر، میگه: آقای دکتر به دادم برس، الان دو هفته‌است هر شب تا صبح کابوس میبینم! دکتره میپرسه: چه کابوسی می‌بینی؟ ترکه میبینه: هر شب خواب میبینم قورباغه‌ها جام‌جهانی راه انداختن، منم هرشب وامیستم داور! دکتره میگه: ای بابا، این که خیلی ناجوره. بیا برات یک دوا مینویسم، از فردا بخور خوب میشی. ترکه می‌پرسه: آقای دکتر، میشه این قرصها رو از پس فردا بخورم؟! دکتره میگه: شدنش که میشه، ولی واسه چی؟ ترکه میگه: ایلده فرداشب فیناله!!!

 

16. ترکه سرطان داشته، میره مشهد خودشو با قفل و زنجیر میبنده به پنجرة فولادی و کلید رو هم قورت میده، میگه: تا شفا نگیرم نمیرم! بعد یک ساعت خبر میرسه که تو حرم بمب گذاشتن، ترکه یک کم دست و پا میزنه، بعدِ یک مدت داد میزنه: یا حضرت ابولفضل منو از دست این امام رضا نجات بده!

 

17. ترکه میره بقالی، میگه: آقا نوشابه خانواده دارین؟ یارو میگه: بعله. میگه: به مجرد هم میدین؟

 

18. ترکه میره لباس‌فروشی، میگه: ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: قربونت دو نخ به ما بده!!

 

19. ترکه خوابش سنگین بوده، تختش میشکنه!!

 

20. ترکه میره خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه: شما شغلتون چیه؟ ترکه میگه:قازی! باباهه حال میکنه،میگه:کدوم شعبه؟ترکه میگه:ایلده ایران قاز!!

 

21. ترکه پرتقال خونی میخوره، ایدز میگیره!!!

 

22. ترکه به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم!! رفیقش میگه: جک نگو مومن! مگه کشکیه؟! ترکه میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش...

 

23. ترکه رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. ترکه یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟؟؟

 

24. از ترکه میپرسن: به نظر شما اگه آمریکا افغانستان و عربستان رو بگیره، به کره و چین هم حمله کنه تکلیف ایران چی میشه؟ ترکه میگه: ایلده چی میشه نداره که، ایران میره جام جهانی...

 

25. ترکه میمیره، باباش رضایت نمیده..

 

26. ترکه زنگ میزنه فلسطین، میبینه اشغاله!!

 

27. ترکه سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته‌: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیه‌ها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟

 

28. دو تا ترکه میرن سوراخ لایة اوزن رو بدوزن، خودشون میمونن اونور...

 

29. ترک دیسک کمر داشته، بچش با کیفیت به دنیا میاد...

 

30. به ترکه میگن: بچه کجائی؟ میگه بچه U.S.A. ملت هم کف میکنن!!   میگن آخه چطور ممکنه؟   ترکه میگه: ایلده بچهة یونجه‌زارهای سرسبزِ آذر بایجانم!!!

 

31. به یه ترکه میگن با بالش جمله بساز میگه رفتم شکار یه پرنده دیدم خواستم بزنم به بالش. میگن با این بالش نه، با اون بالش. میگه خوب رفتم شکار یه پرنده دیدم موندم بزنم تو این بالش یا اون بالش. میگن بابا اصلا بی‌خیال، حالا با تشک جمله بساز. میگه رفتم شکار یه پرنده دیدم تو شک بودم بزنم به این بالش یا اون بالش!!

 

 

32. به ترکه میگن با کیبرد جمله بساز. میگه بازی ایران و آمریکا رو کی برد؟!

 

 

33. اگه گفتین ترکا به آسانسور چی میگن؟  تاکسی دیواری!

 

 

34. یه روز دو تا ترک تصمیم می‌گیرن با هم فارسی حرف بزنن. حالا حرف زدنشون رو داشته باشین:

غضنفر: اصگر (همون اصغر خودمون!) ما باید از این به بعد فارسی صحبت کنیم. من دیگه خسته شدم از بس موضوع جوکای مردم شدم

اصغر: آره درسته. بیا از الان تمرین کنیم

غضنفر: اصگر پاشو بریم

اصغر: نمی‌پاشم

غضنفر: نمی‌پاشم چیه؟ بگو پاشیده نمی‌شم!

 

 

35. یه روز یه ترکه داشته اسب سواری می‌کرده و اسبه هم لخت بوده و هیچی نداشته که این خودشو بهش بگیره و همش سر می‌خورده و میفتاده طرف دم اسبه. این دفعه که میفته ته بدن اسبه، داد میزنه آهای اصگر جان، یه اسب دیگه وردار بیار این اسبه تموم شد!

 

 

36. یه بنده خدایی از خدا می‌پرسه یه میلیون سال چقدر طول میکشه؟ خدا میگه از نظر من یه دقیقه. یارو می‌پرسه یه میلیون دلار چقدره؟ خدا میگه از نظر من یه پنی بیشتر نیست. یارو میگه حالا من کی می‌تونم به این یه پنی برسم؟ خدا میگه خیلی زود، فقط یه دقیقه صبر کن تا بهش برسی!

 

37. به ترکه میگن نمی‌خوای آدم بشی؟ میگه من از این قرتی بازیا خوشم نمیاد!

 

 

38. یه ترکه هم میره حموم، آبش داغ بوده با نعربکی دوش می‌گیره!

 

39. روز قیامت خدا میگه زن ذلیلا برن اون طرف. چند نفر میرن. دوباره میگه گفتم زن ذلیلا برن اون طرف باز چند نفر دیگه میرن. دوباره خدا میگه مگه نمیگم زن ذلیلا برن اون طرف؟ باز چند نفر دیگه میرن. خدا میگه برای بار آخر میگم، زن ذلیلا برن اون طرف. این دفعه همه میرن به جز یه نفر. خدا ازش می‌پرسه مگه تو زن ذلیل نیستی؟ یارو میگه عمرا اگه بدون اجازه زنم از اینجا تکون بخورم. آخه بهم گفته همین جا وامیستی، از سر جات تکونم نمی‌خوری!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.